جدول جو
جدول جو

معنی خانه بیگی - جستجوی لغت در جدول جو

خانه بیگی
(نِ یِ بِ)
دهی است از دهستان باوندپوربخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 35 هزارگزی شمال خاوری شاه آباد و یکهزار گزی ده پیر. ناحیه ای است واقع در دشت با آب و هوای مناطق سردسیری. این ده 90 تن سکنه دارد که شیعی مذهب و کردی و فارسی زبانند. آب آن از چشمه مشروب میشود و محصولاتش غلات، حبوبات دیمی و لبنیات است. اهالی بزراعت گذران میکنند و راه آن مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 155)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شانه بینی
تصویر شانه بینی
فال گیری با استخوان شانۀ گوسفند
فرهنگ فارسی عمید
(نُبِ گُ)
دختر میرزا سلطان ابوسعید گورکان است. والده اش سلطان بیگم بنت میرزا علاءالدوله بوده که درسلک ازدواج بدیع الزمان میرزا انتظام یافت و برای جشن عروسی آنها بساط شاهانه چیده و مجلس خسروانه آراسته گشت. (از حبیب السیر ج 4 چ کتاب خانه خیام ص 167)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
عمل خانه گیر در بازی نرد. عمل بازی چهارم از هفت بازی نرد
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ جَ)
جنگ و نزاع داخلی، ستیزه جویی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ یِ کَ)
قبر. گور. مدفن
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ بَ)
عمل خانه بستن در نرد. رجوع به خانه بستن شود، عمل جدول بندی کردن بخانه. چیزی را به وسیلۀ جدول بندی کردن بصورت خانه خانه در آوردن
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ / تِ بَ / بِ)
سمت و شغل اخته چی یا اخته بیگ. در آنندراج اخته بیگی و اخته چی بیک معنی آمده است و گوید: در ترکی شخصی که اخته کردن حیوانات باستصواب او باشد و داروغۀ اصطبل را میرآخور گویند نه اخته بیگی و این از اهل زبان بتحقیق پیوسته و بمعنی داروغۀ اصطبل چنانکه در آئین اکبری و تاریخ عبدالقادر بداونی مذکور است. و رجوع به آخته بیگی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
عمل شانه بین. فالگیری:
خاطرش چون از غبار لشکر خط جمع نیست
هر دم از زلف پریشان شانه بینی میکند.
طاهرغنی (از آنندراج).
بمن تابت شانه گر شد دچار
مرا روز و شب شانه بینی است کار.
طاهر وحید (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ بُ)
عمل خانه بردن. عمل غارت و دزدی:
رقص در پایشان بزخمه گری
ضرب در دستشان بخانه بری.
نظامی.
شاه دانست کان چه شیوه گری است
دزد خانه بقصد خانه بری است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی از دهستان بوانات بخش بوانات شهرستان آباده. دارای 90 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات، حبوبات و انگور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا